آموزش و یادگیری انگلیسی

آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

آموزش و یادگیری انگلیسی

آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 6






I "dropped in on" my sister unannounced this morning . ( unexpected )

امروز صبح همینجوری سرزده رفتم خونه خواهرم ببینمش





Flunk : to fail a test ( informal )
I flunked chemistry last semester
 ترم پیش شیمی رو اُفتادم
I passed the exam successfully , but I don't know why the teacher flunked me امتحانُ خوب دادمااااااااا اما نمیدونم چرا استاد انداختم


پیج جملات کاربردی زبان انگلیسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.