-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 10
یکشنبه 11 خرداد 1393 08:06
That really made me feel embarrassed , واقعا باعث شد خجالت بکشم but It didn't "faze" him a bit اما اون یک ذره هم کَکِش نگزید --------------------------------------- خیلی تلاش کردم که معلم خوبی باشم اما توان انجام این کار رو نداشتم I tried so hard to be a nice teacher, but I didn't have it in me وقتی توان...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 9
دوشنبه 5 خرداد 1393 07:37
Fishy: suspicious, doubtful or questionable Their leaving here at the same time looked fishy. اینکه همزمان با هم اینجا رو ترک کردن، مشکوک به نظر رسید -------------------------------- (A) close call: Something that is close to danger or an accident. ex. "That was a close call! The train almost hit the...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 8
یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 14:25
(To) cut class: not going to class; to skip going to class. Tom was a very bad student. He was always cutting class and smoke with his buddies. تام دانشآموز/دانشجوی خیلی بدی بود. همیشه کلاسشو میپیچوند و با رفیقاش سیگار میکشید ------------------------ Come to think of it: I just remembered. Come to think of it, I do...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 7
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 09:33
(To) get that all the time: to hear something constantly. A: Hey, you really look like Brad Pitt! تو واقعاً شبیه برَد پیت هستیا! B: Yeah, I get that all the time. آره، اینو زیاد میشنوم/خیلیا اینو بهم میگن -------------------- Third time's the charm: the third time you try to do something, it will work. Jill: I've...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 6
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 06:22
I "dropped in on" my sister unannounced this morning . ( unexpected ) امروز صبح همینجوری سرزده رفتم خونه خواهرم ببینمش Flunk : to fail a test ( informal ) I flunked chemistry last semester ترم پیش شیمی رو اُفتادم I passed the exam successfully , but I don't know why the teacher flunked me امتحانُ خوب...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 5
پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 09:30
all things to all people: if you are all things to all people, you please everyone. She's exhausted tying to be a good wife, a good mother and a good teacher, but she actually can't be all things to all people. اون از اینکه همش سعی کنه همسر خوب، مادر خوب و معلّم خوبی باشه، خسته شده، ولی واقعاً نمیتونه برای همهکس...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 4
جمعه 5 اردیبهشت 1393 11:18
(To) keep an eye on someone/something: To watch/pay attention to someone/something. I have to go to the store. Can you please keep an eye on the baby for 10 minutes? باید برم فروشگاه. میشه لطفاً ۱۰ دقیقه مراقب بچه باشی؟ -------------------------- Just what the doctor ordered: Exactly what is needed. This vacation is...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 3
پنجشنبه 28 فروردین 1393 08:07
کیا اینجا فرار از زندان رو دیدن ؟؟ یادتونه مایکل اسکوفیلد رو که تازه برده بودن زندان ، اونجا بهش میگفتن fish ؟؟ اونایی که معنیش رو نمیدونستن حتماً واسشون سوال بوده که چرا بهش میگن ماهی آخه ماهی اینجا یعنی چی !! به کسایی که یه جا تازه واردن و قبلاً تجربه نداشتن و فکر میکنن متعلق به اونجا نیستن میگن fish که از like a...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 2
شنبه 23 فروردین 1393 09:25
تا حالا به کاربرد کلمه ی lest دقت کردین ؟ این جمله رو نگاه کنید : she turned away from the window lest anyone sees her از پنجره فرار کرد که مبادا کسی اونو ببینه مبادا : lest خب کیا اصطلاح واسه حرف زدن با نی نی ها میخوان ؟؟ ? let me see , you got boo-boo بذار ببینم ، اوخ شدی ؟؟ It's time to nap nap وقت لا لاست پیج...
-
آموزش اصطلاحات انگلیسی و اصطلاحات عامیانه - 1
سهشنبه 19 فروردین 1393 07:14
دیدین خودمون بعضی وقتا میگیم مثلاً اگه اینجوری بشه " دیگه چه بهتر " حالا این میشه : so much the better امشب چندتا مهمون داریم. میشه شام رو بپزی ؟ اگه سالاد هم درست کنی دیگه چه بهتر . We're having some guests tonight. would you cook the dinner? If you do the salad , so much the better خیلی وقتا پای صحبت...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 10
جمعه 15 فروردین 1393 07:25
(To) let something slide: To neglect something; To ignore something. I'm going to let it slide this time, but next time be more careful! این دفعه رو ندید میگیرم، ولی دفعۀ بعد بیشتر دقّت کن --------------------------- Rumor has it that Tom is seeing Mary and that they are engaged. شایعه شده/میگن تام داره با مری قرار...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 9
شنبه 9 فروردین 1393 18:03
یه چیزی. yawn که میدونستین میشه خمیازه ؟ توی American به کسی یا چیزی که خیلی خسته کننده هست هم میگن yawn . البته informal هستا . the party was really a yawn - قراره واسه تولد 21 سالگیم یه مهمونیه بزرگ داشته باشم I'm gonna have a big bash for my 21st birthday - bash : مهمونی ، تولد (البته این یکی از معنی های bash هست )...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 8
دوشنبه 4 فروردین 1393 07:41
(A) little off: Not quite even, normal. There was something a little off about the way she was behaving. یه چیزی تو رفتارش عادی نبود/رفتارش یهجورایی عادی نبود ------------------------- یه اصطلاح دیگه واسه امشب : He smiles ear to ear نیشش تا بناگوش بازه پیج جملات کاربردی زبان انگلیسی
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 7
دوشنبه 26 اسفند 1392 08:23
خیلی ها فکر میکنن How about و What about یکی هستن و کاربردشون یکیه. اینجا رو بخونین : دوستتون میگه فردا من وقتم آزاده. بریم سینما ؟ میگی نه. میگه خرید چطور ؟ ? How about doing shopping میگی باشه دوستتون اینجا که داره پیشنهاد میده و شرایط ممکن رو میگه باید از How about استفاده کنه. حالا میگه بریم سینما ؟ میگی پس کلاس...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 5
سهشنبه 20 اسفند 1392 09:01
بچه ها شوخی بسه دیگه ! تمومش کنید برید سر کارتون ! that's enough, you guys cut the comedy and get to work cut the comedy : شوخی بسه دیگه I’ve taken up this video game recently اخیرا زدم تو کار این بازی کامپیوتری ( اخیرا خوراکم این شده ، علاقه مند شدم ) I’ve got a couple of pairs of jeans that need taking up یه چندتا...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 4
جمعه 16 اسفند 1392 14:08
have no recollection of sth ( = Not remember ) Eg# I have no recollection of how I found my way in the dark. اصلا یادم نمیاد چطوری تو اون تاریکی راهم رو پیدا کردم channel surfer افرادی مثل من که کنترل تلویزیون رو میگیرن دستشون و هی از این کانال به اون کانال میرن D: شنیدین میگن فلانی سیگار رو با سیگار روشن میکنه ؟ یعنی...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 3
یکشنبه 11 اسفند 1392 06:44
All of a sudden he started talking about his car, a topic which was neither here nor there. اون یهباره شروع به صحبت راجع به ماشینش کرد، صحبتی که هیچ ربطی به موضوع نداشت A: When are we supposed to go over to Tom's? کِی قراره بریم خونۀ تام؟ B: Beats me. نمیدونم (To) need a hand: To need help. Do you need a hand? کمک...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 2
یکشنبه 4 اسفند 1392 07:26
شاید این اصطلاح رو توی فیلمای پلیسی شنیده باشین : Hold your fire که میشه دست نگه دارید، شلیک نکنید حالا همین اصطلاح رو توی این جمله ببینید : ? When do the guests come - ! Hold your fire, honey - اینجا hold your fire میشه : دندون رو جگر بذار ، صبر کن It must have set you back. حتما کلی واست هزینه برداشته --> to cost...
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 6
چهارشنبه 30 بهمن 1392 08:12
Billy came into the kitchen and made a beeline for the cookies. بیلی اومد تو آشپزخونه و یهراست رفت سراغ کلوچهها -------------------------- یه اصطلاح خنده دار و آخرِ informal واسه اینکه بپرسین دوستتون مجرده یا متاهل . ?? Are you happy or married پیج جملات کاربردی زبان انگلیسی
-
گرامر و اصطلاحات انگلیسی 1
چهارشنبه 30 بهمن 1392 08:04
شنیدین میگن خانومه قهر کرد رفت خونه ی باباش ؟؟ اونا میگن قهر کر رفت خونه ی مامانش she went home to Mama - Ain't that great ?!!! **Many a true word spoken in jest ** آدمها خیلی از حرفهای مهم و اصلی خودشون رو در غالب خنده و شوخی ابراز میکنن used to say that when people are joking they sometimes say things that are true...
-
جملات کاربردی انگلیسی - 5
شنبه 26 بهمن 1392 12:57
He is six month behind with the rent. اجاره اش 6 ماه عقب افتاده است Keep your chin up! خودت را نباز Put me right if I'm wrong اگر اشتباه می کنم بگو We had Ali round for dinner last night دیشب علی شام خانه ی ما بود I can't stand her چشم دیدنش را ندارم/ازش بدم می آید Photo: I can't stand her چشم دیدنش را ندارم/ازش بدم...
-
جملات کاربردی انگلیسی - 4
شنبه 26 بهمن 1392 12:53
You mean a world to me تو برای من (اندازه ی) یک دنیا ارزش داری He is as green as grass هنوز بچه است/هنوز خام است That was a near go خطر از بیخ گوش گذشت Let it all hang out هرچی تو دلت هست بریز بیرون/هرچی میخوای بگو The fact of the matter واقعیت امر/چگونگی مسئله Her promises failed to materialize. وعده هایش جامه ی عمل...
-
جملات کاربردی انگلیسی - 3
شنبه 26 بهمن 1392 12:45
Wipe that sneer off your face نیشت رو ببند The counter is closed until further notice باجه تا اطلاع ثانوی تعطیل است ------ Until further notice تا اطلاع ثانوی Prove me wrong: اگر اشتباه میکنم بگو (محاوره) It does more harm than good ضررش بیشتر از فایده اش است Thank you for pointing that out ........... ممنون که به این...
-
جملات کاربردی انگلیسی - 2
شنبه 26 بهمن 1392 12:39
There and back, I'll have done it. تا بری و برگردی، آن را انجام خواهم داد Where are you off to? کجا داری میری؟ I'll be back in a jiffy/flash در یک چشم به هم زدن بر میگردم I have a lot to get done خیلی کار دارم که باید انجام بدم Ask each and every one of them.: از تک تک آنها بپرسید I for one am against it.: من یکی که...
-
جملات کاربردی انگلیسی
شنبه 26 بهمن 1392 12:38
What's the matter چی شده؟ Nothing special چیز به خصوصی نیست Nothing serious مسئله جدی ای نیست I will walk you to the door تا دم در با شما می آیم(شما رو بدرقه میکنم). I always stay over time من همیشه اضافه کاری میکنم What's the pay like? حقوق و مزایای آن چطور است؟ It's a well-paid job شغل پر درآمدی است Can you please...