have no recollection of sth ( = Not remember )
Eg# I have no recollection of how I found my way in the dark.
اصلا یادم نمیاد چطوری تو اون تاریکی راهم رو پیدا کردم
channel surfer
افرادی مثل من که کنترل تلویزیون رو میگیرن دستشون و هی از این کانال به اون کانال میرن D:
شنیدین میگن فلانی سیگار رو با سیگار روشن میکنه ؟ یعنی سیگار اولی که تموم میشه بلافاصله بعدی رو روشن میکنه.
به این آدم میگن :
chain smoker
اگه همچین آدمی دیدین بهش بگین نکشه ٬ ضرر داره بخدا
پیج جملات کاربردی زبان انگلیسی
All of a sudden he started talking about his car, a topic which was neither here nor there.
اون یهباره شروع به صحبت راجع به ماشینش کرد، صحبتی که هیچ ربطی به موضوع نداشت
A: When are we supposed to go over to Tom's?
کِی قراره بریم خونۀ تام؟
B: Beats me.
نمیدونم
(To) need a hand: To need help.
Do you need a hand?
کمک نیاز داری؟/کمک میخوای؟
--------------------
پیج جملات کاربردی زبان انگلیسی